آموزش کسب و کار پاره وقت نتورک مارکتینگ

کوچینگ راه اندازی کسب و کار خانگی و ارائه آموزشهای لازم برای راه اندازی کسب و کار بازاریابی شبکه ای

آموزش کسب و کار پاره وقت نتورک مارکتینگ

کوچینگ راه اندازی کسب و کار خانگی و ارائه آموزشهای لازم برای راه اندازی کسب و کار بازاریابی شبکه ای

نجات انسانیت، آرزوی هر اندیشمند آزادی خواه است

آفرینش ز مستی خلقت انسان، تصویری غرور انگیز مصور ساخته، نشانه ای که در بازتاب نگاه آرامش بخش عشق، حضور این لعبت خاکی را فریاد می زند و این حقیقت با شکوفایی نشانه های انسانیت، به مرحله ظهور می رسد. آنجا که تصویر روشنی از عشق در نگاه جستجوگر انسان، غوغایی وصف ناپذیر به وجود می آورد، حسی ورای نشانه های ابهام برانگیزی که گه گاه ز تردید، بستری از حقیقت می سازد و این تندیس عشق است که بر پیکره خاکی انسان، تجلی نور و معرفت را به یادگار می گذارد تا نجات انسانیت، امروز برگی از دفتر خاطرات عشق را رقم بزند.

 

آمد ز نشانه های حیرت، شر و شور

رؤیای حقیقتی که گردیده چو نور

این نور ز مستیش خبر آرد و بس

چون نور بُوَد به جان  و دل رمز عبور

 

انسان مخلوقی حیرت انگیز است که در مسیر کمال گام نهاده، اما آنچه این بنده خاکسار را به رمز عبور نزدیک می سازد، گرایش به حقیقت است. همان حس لطیفی که با حلول روح از جانب معشوق در وجود خاکیش به ودیعه نهاده شده و بارها او را درگیر این احساس شیرین ساخته. می خواهد از این همه تردید رها شود، چون می داند که نجات انسانیت درگرو دریافت این حقیقت شیرین است، پس پا در مسیری نامعلوم می نهد و از هر نشانه برای درک و دریافت راز و رمز خلقتش بهره می برد تا زین غوغای عاشقانه، حقیقت را در نگاهی شیرین دریابد.

 

من بلبل آشنای این درگاهم

هر شام و سحر ز شور دل آگاهم

می جویم ازین ترانه وصلی شیرین

گر گم شده ام ز شوق دل در راهم

 

انسان چون به صور مختلف ادراک آراسته گردد، از هر برداشتی که در مسیر درک حقیقت دارد، یک تصویر کلی می سازد تا بتواند با جمع بندی حقایق درون ز اصول انسانیت، بستری از حقیقت به وجود آورد تا نجات انسانیت در همین تمایلات عاشقانه به مرحله فعلیت رسد و آنچه در بحبوحه این حرکت، سبب نا آرامی و تردید بوده، اینگونه با برخورد و تضاد و تنش های فکری، به یک اصل مهم دست یابد، اصلی که در حقیقت طلبی انسان خلاصه می گردد.

آنچه جامعه انسانی را در فراسوی اندیشه های سالم و تفکرات متعالی دچار مشکل می سازد، خطاهای مکرری است که هر فرد تحت تأثیر نشانه های ابهام بر انگیز حیات ز خود نشان می دهد. تصویری ناموزون از حقیقتی که سرگردان تفکری خام، به حیرت بیشتر او می انجامد. مجاز گرایی جای حقیقت طلبی می نشیند و آدمی را درگیر این خطا، ز اصول معرفت دور می سازد، آنچه در اندیشه خویش پرورانده، جزئی از نشانه های ابهام برانگیز تفکرات اوست که در برخورد با خطاهای مکرر، به صورت نا خودآگاه با آنها روبرو بوده. در این حالت، بهر نجات انسانیت دست به دامن حقیقت می شود تا شاید بتواند پله های موفقیت و سعادتمندی را با افتخار بپیماید.

 

هر لحظه نهم چو پای خود در حیرت

سرگشته راه می شوم زین غفلت

در موج اگر چو قطره پنهان باشم

در موج دگر عیان شوم زین حکمت

 

انسان زمانی که سردرگم این اندیشه ها قرار گرفت، به صورت نا خود آگاه جلوه ای از حقیقت در درونش مصور می گردد. تصاویری آشنا، اما در قالب تفکری غریب که به هر حرکت و غوغای درون جهت می بخشد، لیک آدمی در این میانه بهر نجات انسانیت، آئینه هایی از حقیقت می سازد تا مجاز ها را در سایه های فراموش شده عشق رها نماید و سکوت عاشقانه را تجربه کند، همان حس لطیفی که به وی حقیقت را می آموزد. نشانه ای ورای تفکرات غلط و اندیشه های خامی که با راهکارهای ناباورانه عشق، صور مختلفی از حقیقت را به جامعه بشری هدیه می نماید.

باورها همانطور که می توانند راهگشای انسان در مسیر زندگی باشند، در صورت خطا و بیان اندیشه های مبهم، وسیله ای بهر گمراهی انسان خواهند بود. نتیجه این خطا، سرگردانی و حیرت انسان در مسیر حیات بوده تا جایی که آدمی جلوه های حقیقی نیاز را در کوله باری از تردید گم می کند و برای نجات انسانیت، خویشتن را درگیر بیان این جلوه ها نموده تا حکمت واقعی وی آشکار گردد. پا در مسیری می نهد که با صور نا آشنایی از ذهن، ترکیبی از حقیقت می سازد. حسی که با وجود هزاران تصویر روشن، باز هم مبهم و تاریک است و هزاران تصویر دیگر را در زمینه خطای ادراکی به ظهور می رساند که خود بیانگر نشانه ای از تردید و شک بوده و مجموعه ای از اندیشه های نا آشنا و غریب را به ذهن انسان ها غالب می سازد.

  

ادامه مطلب ...

عرفان، عشقی خالصانه بهر یافتن حقیقتی بی منتهاست

آنگاه که حقیقت در نشانه های مبهم هستی به ظهور رسید، هزاران ذره سرگردان غرق نور ترانه عشق را زمزمه کردند و این آوای عاشقانه، همان آغاز خلقتی شگفت انگیز بود که تصویر روشنی از حقیقت را آشکار نمود. این گردهمایی عاشقانه ذرات بود که آئینه خلقت را به رنگ های متنوع و حیرت انگیزی مزین ساخت تا دیگر ابهامی برای بودن و یافتن حقیقت باقی نماند و عرفان عشقی خالصانه را در قالب حیاتی مملو از نور امید به ظهور رساند.

 

ما ذره صفت بجسته خلوتگه عشق

جوئیم ز معرفت چنین درگه عشق

چون ذره اگر رها ز خود گشته چنین

باشیم ز شوق، عاقبت آگه عشق

 

گر چه عالم در سکوتی پر معنا اسیر بود، اما نشانه های  این حقیقت عظیم، هزاران تصویر روشن را به عالم هستی هدیه نمود و در این نور بود که غوغای ناباورانه حقیقت آشکار شد. غوغایی که هدف خلقت را در ابراز نشانه های عشق به اثبات می رساند و عرفان، عشقی خالصانه در درون این غوغای عظیم گشت تا بستری از نور را بهر رسیدن به حقیقت مهیا سازد و دیگر تصویری از ابهام در عالم هستی باقی نماند و ظهور عرفان، عشقی خالصانه را در غربت نشانه های تحول به اثبات رساند.

این غوغای عاشقانه، راهگشای نیازی گشت که در درون انسان خاکی بهر ابراز عشق آشکار شده بود. این زمزمه پنهان در قالب غوغایی غریب، هزاران تصویر دیگر دردرون انسان متصور ساخت، تصاویری حیرت انگیز از نشانه های خلقت نخستین و یادآوری خاطرات عالم ذر که شکوه انسانیت را به تصویر می کشید تا عرفان، عشقی خالصانه در ابراز این حقیقت زیبا و معرفت ژرف باشد و نگاه خالصانه خاک را به چشم هوس آلود هستی پیوند زند تا از هر چه در عالم هستی می یابد، به عنوان واسطه برای ابراز این حقیقت بهره برد.

 

این موج سکوت گشته غوغای درون

آمیخته اینچنین به سودای درون

هر لحظه برآید از درون موج هوس

در اوج سکوت بوده آوای درون

 

خلقت در این هیاهوی غریب، آئینه ای گشت بهر انعکاس حقیقت تا هر ذره پریشان و سر درگم این عالم هستی، در هاله ای از معرفت به درگاه معشوق یگانه متصل گردد و در این حضور عاشقانه بود که راز و رمز حقیقت، در دل این نیاز متجلی گشت. هر رنگ بیانگر هزاران رنگ ناشناخته ای بود که در کلیت هستی پنهان شده بود و هر تصویر برای ابراز حقیقت با هزاران تصویر مبهم آمیخت تا عرفان، عشقی خالصانه را در غربت این نشانه ها به اثبات برساند و خود بستری از حقیقت باشد بهر دریافت هزاران تصویر روشنی که سکوت را به غوغا مبدل ساخته بود.

اسرار پنهانی که در دل رنگ ها و تصاویر مبهم پنهان بود، با ظهور عشق در عالم هستی غوغایی غریب به پا کرد تا انسان خاکی چون ذره ای سرگردان با درک عرفان، عشقی خالصانه را در وجودش احساس نماید و در بستری از حقیقت ، به سکوت وهم انگیز خویش پایان بخشد و در آئینه خلقت، به کشف راز و رمز عشق پردازد تا ز سؤالات مبهم خود تصویر نوینی از معرفت سازد و با ظهور این نشانه های غریب، به جلوه های فریبنده هستی دل نبندد و از درک حقیقت باز نماند؛ زیرا عرفان، عشقی خالصانه بهر یافتن حقایقی ناب است که انسان را در مرکز این حقیقت ژرف ز ابهام می رهاند.

  

ادامه مطلب ...

انواع خوشبو کننده ها و تفاوت های آن ها

اغلب اوقات هنگام خرید یک محصول خوشبو کننده کلماتی مانند: خوشبو کننده گازی، خوشبو کننده اتوماتیک، خوشبو کننده ارزان، خوشبو کننده ژلی و… به گوشمان خورده است. اما سوال اینجاست که آیا هر محصول خوشبو کننده ای مناسب است؟ آیا نیاز ما را در حوزه ی معطر سازی هوا به شیوه ای سالم می تواند برطرف سازد؟ در این مقاله به معرفی انواع خوشبو کننده ها و تفاوت های آنها می پردازیم.

 

در حوزه ی محصولات تلطیف هوا سه دسته کلی وجود دارد:

  • خوشبو کننده های گازی که معمولا دستگاه اتوماتیک هم دارند.

  • خوشبو کننده های مایع که به صورت دستی اسپری می شوند.

  • خوشبو کننده های جامد و ژلی.

 

اما در این بین، رایج ترین نوع خوشبو کننده ها، خوشبو کننده های گازی هستند. در جنگ جهانی دوم برای اولین بار مکانیسم مایع تحت فشار ابداع شد. در آن زمان برای فراری دادن حشرات، سم را تحت فشار داخل قوطی ها پر می کردند تا حمل و استفاده از آن ها در شرایط جنگی راحت تر باشد.

بعدا این ایده مطرح شد که میتوان از این مکانیسم برای آزاد سازی رایحه هم استفاده کرد. در دهه ی ۷۰ میلادی به دلیل مضراتی که این خوشبو کننده ها برای محیط زیست، لایه ازون و انسان داشتند؛ استفاده ی از آن ها طبق قوانین بهداشتی ممنوع شد و به جای استفاده از گازهای مضر از گازهایی مانند پروپان و بوتان در آن ها استفاده شد. البته خود این گاز ها هم برای گرمایش کره زمین و هم برای انسان های حساس مضر هستند.

 

مضرات خوشبو کننده های گازی:

  • خوشبو کننده های گازی چون در حالت گازی هستند، ابتدا جریان هوا آن ها را جابجا می کند. یعنی خیلی سریع از محیط خارج می شوند. مثلا تهویه سرویس ها خیلی سریع آن ها را مکش کرده و به بیرون انتقال می دهد. به همین دلیل مجبور به استفاده از دستگاه اتوماتیک هستند که هر چند دقیقه یکبار آن ها را در فضا پخش کند.
  • این اسپری ها در جایی که بوی بد وجود داشته باشد، بوها را با هم مخلوط می کنند. یعنی عملا فضا را سنگین تر می کنند.
  • این اسپری ها به دلیل اینکه در ساختارشان از موادی مانند پروپان و بوتان و گازهای مشابه استفاده می شود، هم برای بدن انسان و سیستم تنفسی و هم برای محیط زیست مضر هستند. معمولا افراد حساس خیلی سریع به این گاز ها واکنش داده و سردرد می شوند. علامت آتش زا بودن پشت قوطی این محصولات، به دلیل وجود همین مواد است.

 

خوشبو کننده های مایع نیز اولا صرفا خوشبو کننده هستند و بحث خنثی کنندگی را ندارند. ثانیا اینکه عطر استفاده شده در ساخت آن ها عموما عطرهای صنعتی است. خوشبو کننده های مایع بسته به نوع امولسیفایر های بکار رفته در ساخت شان می توانند حساسیت زا باشند یا نباشند؛ که این بستگی به فرمولاسیون و کیفیت مواد سازنده آن ها دارد. عطرهای صنعتی بوی خوبی دارند اما مشخص نیست این بوی خوب دقیقا بوی چیست! این عطرها یا ترکیبات آروماتیک هستند یا بیس اتیل استات دارند.

 

خوشبو کننده های جامد نیز به دلیل محدودیت در میزان استفاده و آزاد سازی رایحه توفیق چندانی در بازار پیدا نکرده اند.

 

اما در مورد خوشبو کننده های عطرینه این نکته را یاد آور می شویم که عطرینه صرفا خوشبو کننده نیست؛ بلکه یک محلول چند منظوره است. یعنی با محصولاتی که به عنوان خوشبو کننده، چه گازی و چه مایع، وجود دارد متفاوت است و تفاوت آن در خنثی کنندگی بوهای نا مطبوع و ضد عفونی کردن سطوح است. از همین امروز عادت کنید از واژه ی محلول چند منظوره بجای خوشبو کننده استفاده کنید. خاصیت خنثی کنندگی عطرینه موجب می شود تا بو ها با هم مخلوط نشوند. اسپری خوشبو کننده هوا عطرینه، بوی سیگار، سرویس بهداشتی، غذا، حیوانات خانگی و بوهایی از این قبیل را که عموما بعنوان بوهای ارگانیک شناخته می شوند، به راحتی خنثی می کند. ضمن این که از لحاظ سلامت، سالم ترین محصول در حوزه ی تلطیف هوا به شمار می رود.

 

 

ادامه مطلب ...

ثمره اتحاد

با ظهور حقیقت، ذرات سرگردان خاک چون حلقه های زنجیر به یکدیگر متصل شدند و انسان در حجم غریبی از ابهام، در هاله ای از نور پا در هبوطی عاشقانه نهاد. این آغاز راهی بود که تجلی هستی را در بستری از نور آشکار نمود تا حقیقت، در جلوه های مختلف به حیات انسان جهت بخشد و خاک را تا منتهای کمال، به سوی مقصد نهایی هدایت کند.

ز باور عشق، خاک همبستر نور، ز هر تصویر مبهم به حکمت آراسته شد. نگاهش به سمت نور بود و دلش در جهت این حقیقت ژرف، با ابراز والاترین نشانه های ادراکی، به وصلی شیرین رسید تا ثمره اتحاد به ذرات سرگردان جهت بخشد و رمز جاودانگی را با زیباترین نغمه حیات زمزمه نماید.

 

در بستر نور قلب ما خانه توست

این خاک وجود، محو میخانه توست

از روز ازل چو می درین تاب و تبیم

هر ذره خاک، مست و دیوانه توست

 

آدمی خواست تا حقیقت را در حجمی از اندیشه های مبهم دریابد. چون خواست، رسید و اینک این انسان خاکی است که بهر ظهور این نیاز دیرین، پا به وادی حیرتی غریب نهاده تا در گستره اجتماع، یک ذره از کلیت عظیمی باشد که ز ابتدا، راهگشای وی بوده و همین احساس ژرف است که ظهور نشانه های انسانیت را ثمره اتحاد وی قرار داده تا با حرکتی ز روی اشتیاق و به پشتوانه عشقی مقدس، به حقیقت دست یابد و کل جوامع بشری را در یک کلیت غیر قابل تعریف، در کمال عظمت به مقصدی بزرگ متصل سازد؛ یعنی هدفی که ثمره اتحاد را با نشانه های حقیقی این عشق همراه می نماید تا عظمت خلقت انسان  به اثبات رسد.

تیرگی تردید را می زداید و در نور حقیقت، به دنبال والاترین هدفی است که وجود خاکیش را تا حقیقتی بی منتها هدایت می نماید. دل به حقیقت می سپارد و در کمال یکرنگی، اخلاص می ورزد؛ یعنی آنجا که باید از مشتی خاک بی ارزش به زری ناب رسد، تنها نگاه انسان مدارانه وی است که ز این حضور دلنشین، ثمره اتحاد را در ظهور نشانه های انسانیت، به واقع احساس می کند. همان حرکت تحول بخشی که امروز، برخی از جوامع انسانی را ذیل این وحدت عظیم به حقیقت رسانده است.

  

ادامه مطلب ...